89 مدخل
ازکارافتاده، بیحال، پیر، سالخورده، فرسوده، کهنسال، مسن، معمر ≠ برنا
ازکارافتادگی، فرسودگی، کهنسالی، کهولت ≠ جوانی
پیوست، تلو، داخل، درون، ضمیمه، لا
۱. آرواره ۲. انفکاک، تفکیک، جداسازی، حذف، قطع
ارتش، جند، جوخه، جیش، خیل، رژیمان، سپاه، عسکر، قشون، گروه، لشکر، هنگ