سرخ شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قرمز شدن، به رنگ سرخ درآمدن ۲. خجالت کشیدن ۳. خشمگین شدن ۴. برشته شدن، تفتیدن، تفتهشدن
سرخوشفرهنگ مترادف و متضاد۱. تردماغ، خوشحال ۲. سردماغ، سرزنده ۳. بانشاط، شاد ۴. سرمست، شنگول، لول، مخمور، مست، مسرور، ملنگ، نشئه ≠ خمار