حقفرهنگ مترادف و متضاد۱. آفریدگار، الله، باریتعالی، پروردگار، خدا ۲. حقیقت، راستی، صدق، واقع ۳. درست، راست، روا، واقعی ۴. انصاف، عدل، قسط، منصفت، داد ۵. عادلانه ۶. سزا، نصیب ≠ خطا، ن
حق داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. محقبودن، سزاوار بودن، مستحق بودن ۲. درخوربودن، شایسته بودن ۳. راست گفتن، درستگفتن ۴. منطقی برخورد کردن
حقگزار، حقگزارفرهنگ مترادف و متضاد۱. سپاسگزار، شاکر، قدردان، شکرگزار، شکور، قدردان ≠ ناسپاس ۲. دادگر، عدیل، عادل، منصف، حقگستر ≠ بیدادگر، ظالم