4 مدخل
امیدوار، چشمبهراه، درکمین، کمینگر، گوشبهزنگ، مترقب، متوقع، مراقب، منتظر
فرض، لازم، واجب ≠ مستحب
پراکنده، متفرق، پخشوپلا
افترازن، دروغزن، نمام