مهارفرهنگ مترادف و متضاد۱. افسار، پالاهنگ، پلاهنگ، خطام، بقه، دهنه، زمام، عنان، لجام، لگام، مقود ۲. کنترل، خطام
مهار کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مطیع کردن، منقاد ساختن ۲. کنترل کردن، رام ساختن، زیر یوغ خود درآوردن، تحت سلطه خوددرآوردن، در اختیار گرفتن ۳. گرفتار ساختن، بازداشت کردن ۴. بستن ۵. زدن، نصب
مهاجرفرهنگ مترادف و متضاد۱. رحیل، کوچنده، کوچکننده، کوچگر، هجرتکننده، مسافر ≠ مقیمصفت اشغالگر، حملهور، متهاجم، یورشگر ۲. خشونتطلب ≠ مدافع