6 مدخل
بیزار، بیمیل، ضجور، متنفر ≠ راغب، مایل
بیزارشدن، دلزده شده، متنفر گشتن ≠ راغب شدن، شایق شدن، مشتاق گشتن
بیزار ساختن، متنفر کردن، دلزده کردن ≠ شایق کردن
۱. بیزاریزا، تنفرزا ۲. تنفرآمیز، تهوعآور
۱. شمول، فراگیر ۲. سرباز ۳. سن سربازی
۱. دربرگرفتن، شامل شدن ۲. به سن سربازیرسیدن، سرباز شدن