موقوففرهنگ مترادف و متضاد۱. مشروط، مقید، منوط، موکول، وابسته ۲. بازداشته، گرفتار، زندانی ۳. تعطیلشده، متوقفشده ۴. بس، کافی ۵. وقفشده، موقوفه
موقففرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستگاه، توقفگاه ۲. جایگاه، محل، مسکن، مقام، مکان، موضع ۳. محل وقوف، محل توقف حاجیان در عرفات