ترحمفرهنگ مترادف و متضاد۱. بخشایش ۲. دلسوزی، رحم، رقت ۳. شفقت، عطوفت، مهرورزی ۴. بخشودن، بهرحم آمدن، رحم کردن ≠ قساوت
ترفرهنگ مترادف و متضاد۱. خیس، مرطوب، نم، نمسار، نمناک ≠ خشک ۲. باطراوت، تازه ≠ پلاسیده، پژمرده، خشک ۳. تردامن، فاسق، ملوث ۴. صعوه