توانفرهنگ مترادف و متضاد۱. استطاعت، استعداد، انرژی، تاب، تحمل، توانایی، رمق، زور، طاقت، قابلیت، قدرت، قوا، قوت، کارآیی، نیرو، وسع، یارا ۲. قوه، نما
توانگرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بینیاز، تاجر، ثروتمند، دارا، دولتمند، غنی، مالدار، مایهور، متعین، متمکن، متمول، متنعم، مستطیع، مستغنی، منعم ≠ فقیر، درویش ۲. توانا، قادر، زورمند، قوی ≠ ضعیف،
تجانسفرهنگ مترادف و متضادتجنیس، تشابه، سنخیت، مجانست، همانندی، هماهنگی، همجنسی، همرنگی، همگونی، همآهنگی، مشابهت
توانافرهنگ مترادف و متضاد۱. پرقدرت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند ۲. باقدرت، متنفذ، مقتدر ≠ ناتوان