تمنا کردنفرهنگ مترادف و متضادآرزو کردن، آرزومند بودن، متمنی بودن، التماس کردن، خواهش کردن، درخواست کردن
ثروتمندفرهنگ مترادف و متضادتاجر، توانگر، دولتمند، غنی، مالدار، متعین، متمول، متمکن، میلیونر ≠ بینوا، تهیدست، فقیر، گدا