306 مدخل
جدایی، دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر ≠ وصال
ازدحام کردن، جاروجنجال راه انداختن
باده، چراگاه، چرام، چرامین، راود، علفچر، علفزار، مرتع
پارهپاره، چاکچاک
بیم، پروا، ترس، جبن، خوف، دهشت، رعب، سهم، واهمه، وحشت، وهم، هول، هیبت