384 مدخل
۱. تفرج، تماشا، سیر، گشت ۲. باغ، گلزار، گلستان
تحول یافتن، دگرگون شدن، تغییر کردن
باب شدن، رایج گشتن، مرسوم شدن، مد شدن، متعارف شدن ≠ منسوخ شدن
۱. سپرده شدن، واگذار شدن، احاله شدن ۲. موکولشدن، منوط شدن
۱. قطعی شدن، محرز شدن، حتمی شدن ۲. ثبتشدن