بندفرهنگ مترادف و متضاد۱. حبل، رسن، رشته، ریسمان، طناب، نخ ۲. ترک، زین ۳. بست، عقد، قید، گره، گیر ۴. پیوند، لولا، مفصلگاه، مفصل ۵. استخوان انگشت ۶. اتصالگاه، پیوندگاه، گرهگاه ۷. تله،
بند آمدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. راهبندانشدن ۲. بسته شدن، سد شدن، مسدود شدن ≠ باز شدن ۳. باز ایستادن، قطع شدن، متوقفشدن، موقوف شدن ۴. از کار افتادن، از حرکتبازماندن، بیحرکت شدن
بندگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرستش، عبودیت ۲. خدمت، خدمتکاری، خدمتگزاری، غلامی، نوکری ۳. اسارت، بردگی ۴. اطاعت، انقیاد ≠ ربوبیت ۵. آقایی ۶. آزادی، حریت
بندگی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرستش کردن، عبادت کردن ۲. اطاعت کردن، انقیاد ورزیدن ۳. خدمت کردن، خدمتگزاری کردن ≠ خیانت کردن ۴. نوکری کردن ≠ آقایی کردن ۵. نوکر بودن ≠ ارباب بودن