بستفرهنگ مترادف و متضاد۱. باغ، گلزار، میوهزار ۲. پشته، زمین ناهموار، گریوه ۳. محور سنگ آسیا ۴. گندم برشته، گندم بریان
بستفرهنگ مترادف و متضاد۱. بند، قید، چفت، سد ۲. مسدود ۳. عقده، گره، گیره، گیر ۴. تحصن ۵. تحصنگاه، بستگاه ۶. ششنخود تریاک
بستگانفرهنگ مترادف و متضاداقربا، اقوام، خویشان، فامیل، کسان، نزدیکان، وابستگان، وابستهها ≠ اغیار، بیگانگان
بستگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتباط، پیوستگی، پیوند، خویشاوندی، خویشی، رابطه، علقه، قرابت ۲. مشروط، منوط، وابسته