274 مدخل
بچهخور، بچهخوار، پولیپ رحم
بینه، حجت، دلیل، فرنود
۱. نوزاد گوسفند ۲. حمل، برج حمل ۳. آهوبچه ۴. مطیع، تسلیم، بیاراده
دلیلآوردن، استدلال کردن، حجت آوردن
۱. آمیخته، انباشته، انبوه ۲. پریش، پریشان، درهم، مضطرب ۳. شوریده، مضطرب