مرئیفرهنگ مترادف و متضاد۱. قابل مشاهده، قابلرویت، رویتپذیر، دیدنی ۲. پدیدار، هویدا، ظاهر، پدید، آشکار، پیدا، ظاهر، محسوس، مشهود، معلوم، هویدا ≠ مخفی، غیرمرئی، نامرئی
مرئی شدنفرهنگ مترادف و متضادظاهر شدن، هویدا گشتن، پدیدار گشتن، آشکار شدن، پیداشدن، قابلرویت شدن، دیده شدن