حجت آوردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دلیلآوردن، استدلال کردن، برهان آوردن ۲. دلیلتراشیدن، دلیلتراشی کردن ۳. بهانه جستن، بهانه کردن، بهانه آوردن، حجت انگیختن، حجت ساختن
چالفرهنگ مترادف و متضاد۱. چاله، حفره، فرورفتگی، گودال ۲. عمیق، گود ۳. آشیان، آشیانه ۴. گور (حیوانات) ۵. غاز، خرچال، مرغابی (آ)هوبره ۶. آشیانه، لانه ۷. شتربچه ۸. اسب سفید، بزپیشانیسفید