19 مدخل
اشکبار، سرشکبار، گریان
شکربار، شکرینه، شهد، شهدآلود، شهدآمیز، شیرین، قندآمیز ≠ تلخ
ارتشی، سپاهی، سرباز، نظامی ≠ کشوری
پیاپی، پیوسته، متصل، متواتر، متواتراً، متوالیا، یکریز
اشکریز، اشکفشان، سرشکبار، گریان، گهربار
اشکریزی، تضرع، زاری، مویه، ناله، ندبه ≠ تبسم، خنده، لبخند
اشکبار، اشکریز، گریان