یارفرهنگ مترادف و متضاد۱. جانانه، جانان، دلبر، دلداده، دلدار، محبوبه، محبوب، معشوق، نگار، ول ۲. حبیب، خلیل، دوست، رفیق، صدیق، محب ۳. صحابه، مصاحب، معاشر، همدم، همراه، همصحبت، همنشین ۴
یاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعانت، امداد، حمایت، خلط، دستگیری، رفاقت، عون، غوث، کمک، مدد، مساعدت، مظاهرت، معاضدت، معاونت، همدستی، همراهی، یاوری ۲. دوستی، مصادقت
مدد کردنفرهنگ مترادف و متضادیاریدادن، کمک کردن، یاری کردن، یاوری کردن، امداد کردن، استعانت کردن ≠ مدد یافتن