گویافرهنگ مترادف و متضاد۱. سخنگو، قایل، ناطق ۲. روشن، شیوا، صریح، واضح ۳. انگار، ظاهراً، گوئیا، گویی، مثلاینکه، محتملاً ۴. حاکی، مشعر، ≠ الکن، لال
توپفرهنگ مترادف و متضاد۱. گوی لاستیکی ۲. گلوله ۳. آتشبار، سلاح جنگی، جنگافزار سنگین ودور برد ۴. طاقه ۵. تشر، معاتبه