گورفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرامگاه، بارگاه، تربت، خاکجا، رمس، ضریح، قبر، لحد، مثوی، مدفن، مرغزن، مرقد، مزار ۲. دشت، صحرا ۳. گورخر
مسموع افتادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شنیده شدن، مسموع شدن، به گوش رسیدن ۲. پذیرفته شدن، مورد قبول قرار گرفتن
تنگنافرهنگ مترادف و متضاد۱. جای تنگ ۲. قبر، لحد، گور ۳. گرفتاری، محظور، مضیقه ۴. بنبست، تنگراه ≠ فراخنا ۵. تضییق، تنگی، ضیق، محدودیت ≠ مخمصه ۶. سختی، فشار