گورفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرامگاه، بارگاه، تربت، خاکجا، رمس، ضریح، قبر، لحد، مثوی، مدفن، مرغزن، مرقد، مزار ۲. دشت، صحرا ۳. گورخر
حرف زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تکلم کردن، سخن گفتن ۲. گفتگو کردن، اختلاط کردن، گپزدن ≠ گوش دادن، استماع کردن ۳. سخنرانی کردن، صحبت کردن ≠ مستمع بودن ۴. بروزدادن، اعتراف کردن
تکلمفرهنگ مترادف و متضاد۱. اختلاط، حرف، صحبت، گپ، گفتار، گفتگو، مکالمه ۲. سخنگفتن، گپ زن، گفتگو کردن، مکالمه کردن ≠ استماع، گوش دادن
تقلید کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیروی کردن، تبعیت کردن ۲. مقلد شدن ۳. ادای کسیرا در آوردن ۴. کار کسی را الگو قرار دادن
بازی دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرگرم ساختن، غافل نگاه داشتن، مشغول ساختن ۲. فریب دادن، گول زدن، نیرنگ زدن ≠ بازیخوردن