گوشهفرهنگ مترادف و متضاد۱. زاویه، کنج ۲. پسله، خلوت ۳. سو، کرانه، کنار ۴. طعن، کنایه ۵. اشاره، ایما، تعریض، سربسته
گورفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرامگاه، بارگاه، تربت، خاکجا، رمس، ضریح، قبر، لحد، مثوی، مدفن، مرغزن، مرقد، مزار ۲. دشت، صحرا ۳. گورخر
تیز شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برنده شدن، براشدن ۲. برانگیخته شدن، گوش به زنگ شدن ۳. گستاخ شدن، بیپروا گشتن ۴. مشتعل شدن، شعلهور شدن، پرلهیب گشتن ۵. پرادویه شدن
مسموع افتادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شنیده شدن، مسموع شدن، به گوش رسیدن ۲. پذیرفته شدن، مورد قبول قرار گرفتن
زاویهفرهنگ مترادف و متضاد۱. کنج، گوشه ۲. بیعت، خانقاه، دیر، صومعه، عبادتخانه، معبد، تکیه ۳. خلوتخانه، خلوتکده ۴. خانه، مسکن ۵. حجره، غرفه