13 مدخل
گوهربار، گهرافشان، گهرپاش، گهرریز
زهرآگین، زهرآلود، سمآلود، سمی، مسموم
اشکریز، اشکفشان، سرشکبار، گریان، گهربار
بغرنج، پیچیده، سخت، صعب، دشوار، غامض، گرهدار، مبهم، مشکل، معضل، مغلق ≠ ساده
شهرداری
زهرآلود، زهردار، سمآلود، سمی
زهرآگین، زهردار، سمآلود، سمی، مسموم