13 مدخل
بزرگ، درشت، زمخت، ستبر، ستبر، ضخیم، کلفت، ناهموار ≠ کوچولو
قبه
بارگاه، گنبد
تناور، تنومند، سمین، عظیمالجثه، فربه، گنده
بزرگ، حجیم، دستوپاگیر، گنده ≠ کمحجم
فخرفروختن، تکبر ورزیدن، متکبرانه رفتار کردن، گنده دماغی کردن
۱. تیرکشتی، دگل ۲. زمخت، ستبر، گنده، نتراشیدهنخراشیده