گریزانفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیزار، رمنده، رمیده، ، متنفر، نافر، نفور، ۲. فراری، گریخته، متواری، منهزم
ادرارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بول، پیشاب، جیش، شاش، گمیز، ۲. راتب، راتبه، شهریه، مستمری، مشاهره، مواجب، وظیفه