گماشتهفرهنگ مترادف و متضادبنده، چاکر، خدمتکار، فرمانبردار، قراول، مامور، محافظ، مراقب، مستخدم، ملازم، نگاهبان، نوکر، وکیل
گذاشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نهادن، هشتن ۲. قراردادن، وضع کردن ۳. جادادن ۴. رها کردن، ول کردن ۵. اجازهدادن، رخصتدادن ۶. باقیگذاشتن، بجاگذاشتن
حرمت گذاشتنفرهنگ مترادف و متضادگرامی داشتن، احترام کردن، بزرگ داشتن، محترم شمردن ≠ حرمتشکنی کردن، بیاحترامی کردن