26 فرهنگ
2 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی متن
تحلیل بردن
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. گواریدن، هضم کردن ۲. از بین بردن، فرسودن
انتصاب
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. برگماری، تعیین، نصب ۲. گماردن، گماشتن ≠ انتخاب