گرفتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. افسرده، برزخ، دلتنگ، عبوس، غمگین، محزون، مغموم، ناشاد ۲. خفه، دلگیر، نفسگیر ۳. تار، تاریک، تیره ۴. بسته، مسدود، ، ≠ باز، دلباز
گفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اظهارداشتن، اعلام کردن، اقرار کردن، بهعرضرساندن، بیان کردن، سخنراندن، صحبت کردن، عرض کردن، فرمودن، گپزدن، گفتگو کردن، معروضداشتن، نقل کردن ۲. سرودن ۳. نامیدن
حدیثفرهنگ مترادف و متضاد۱. داستان، روایت، قصه ۲. واقعه، رویداد، ماجرا ۳. گفته، سخن ۴. روایت، خبر، قول ≠ عمل ۵. تازه، جدید، نو ≠ کهنه
نوشتهفرهنگ مترادف و متضاداثر، خط، دستخط، رقعه، رقیمه، عریضه، کاغذ، کتیبه، مراسله، مرقوم، مرقومه، مسطور، مکتوب، مندرج، منشور، نامه، نبشته ≠ گفته