معنی گسته | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. لعنتی، ملعون ۲. خبیث

بیآزرم، بیادب، بیباک، بیپروا، بیحیا، بیشرم، پررو، جسور، دریده، شوخدیده، شوخ، غره، فضول، لجوج، متهور، نافرهیخته، نامودب، وقیح

بیادبانه، بیباکانه، بیمحابا، تهورآمیز، جسورانه، دلیرانه، لجوجانه، متهورانه

بیباکی، بیپروایی، بیحیایی، بیشرمی، پررویی، جراءت، جسارت، شوخی، وقاحت

بسیط، پخش، پهن، پهناور، شایع، عریض، مبسوط، منبسط، وسیع

گستاخانه، وقاحتآمیز

گستاخ، پررو، بیشرم، وقیح، چشمدریده

گجسته، لعین، ملعون

۱. گجسته، مطرود، ملعون ۲. خودسر، نافرمان

۱. گستاخ، متکبر، مغرور ۲. فریفته، گولخورده ۳. بیخبری، غفلت