گستاخفرهنگ مترادف و متضادبیآزرم، بیادب، بیباک، بیپروا، بیحیا، بیشرم، پررو، جسور، دریده، شوخدیده، شوخ، غره، فضول، لجوج، متهور، نافرهیخته، نامودب، وقیح
روفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخ، رخسار، سیما، صورت، عارض، وجه ۲. پررویی، گستاخی، وقاحت ۳. رویه، سطح، عرشه ≠ پشت، ظهر
متجاسر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جسارت ورزیدن، گستاخ شدن، جسور شدن، متمرد شدن ۲. گردنکشی کردن، عاصی شدن، بیپروایی کردن