باز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گشادن، وا کردن، گشودن ≠ بستن، مسدود کردن ۲. دایر کردن، تاسیس کردن، ایجاد کردن ۳. جدا کردن ۴. شکافتن، تشریح کردن، شرح دادن ۵. از بینبردن )مانع( ۶. مرتفع ساختن
بندفرهنگ مترادف و متضاد۱. حبل، رسن، رشته، ریسمان، طناب، نخ ۲. ترک، زین ۳. بست، عقد، قید، گره، گیر ۴. پیوند، لولا، مفصلگاه، مفصل ۵. استخوان انگشت ۶. اتصالگاه، پیوندگاه، گرهگاه ۷. تله،
سبقفرهنگ مترادف و متضاد۱. قبل، پیش ۲. پیشی، سبقتجویی ≠ بعد، پسین ۳. برتری، تقدم ۴. درس ۵. شرط، گرو، مسابقه ۶. مایه شرطبندی