تابیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن ۲. حرارت یافتن، گرم شدن ۳. گداختن، گرم کردن ۴. تاب آوردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن ۵. به هم پیچاندن، پیچ دادن
حرارت دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گرم کردن، تفت دادن ۲. دما دادن، گرما دادن ۳. گرما بخشیدن، حرارت بخشیدن ۴. شور وهیجان بخشیدن