گرفتگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. انسداد ۲. قبض ۳. پریشانی، حزن ۴. ابتیاع، خریدن ۵. بهچنگآوردن ۶. دریافتن، دریافت کردن ۷. اخذ، قبض ۸. ابتلا، مبتلاشدن ۹. فرض کردن ۱۰. بستن، مسدود کردن ۱۱. بردا
گرفتارفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسیر، بازداشت، دربند، محبوس ۲. دامنگیر، دچار، دستخوش، مبتلا ۳. پرمشغله، غرق، مشغول ۴. دلباخته، عاشق ۵. برده، پایبند، مقید ۶. صید، نخجیر ≠ آزاد، رها
گرفتاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابتلا ۲. اسارت، حبس، قید ۳. تعب، تنگنا، دردسر، سختی، گیر، مخمصه ۴. اشتغال، مشغولیت ۵. رنج، مصیبت ۶. دلباختگی، دلدادگی، عاشقی ≠ آزادی، رهایی
تاریکیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاریکا، تیرگی، سیاهی، ظلام، ظلمت ≠ روشنایی ۲. گرفتگی ۳. بیدانشی، جهل، نادانی ≠ دانش، دانایی ۴. ابهام ۵. پیچیدگی، غموض