بر داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. با خود بردن، همراه بردن ۲. اخذ کردن، گرفتن ۳. برداشت کردن ۴. برطرف کردن، از بین بردن ۵. ازاله کردن، زایل کردن ۶. بلند کردن، دزدیدن، ربودن، کش رفتن ۷. برچیدن،
چمیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خرامیدن، نازان راهرفتن، با ناز راه رفتن، نازیدن ۲. پیچوتابخوردن ۳. تاخت آوردن، جولان دادن، تاختن
حجفرهنگ مترادف و متضاد۱. زیارت، زیارتکعبه ۲. آهنگ، حرکت، قصد ۳. آهنگ کردن، قصد کردن ۴. به زیارت رفتن ۵. با دلیل غلبه کردن