گالفرهنگ مترادف و متضاد۱. غوزه ۲. ارزن، گاورس ۳. شغال ۴. غلتیدن، غلت ۵. دوری، کنارهگیری ۶. هزیمت ۷. جرب، گر ۸. بازیدادن، فریب ۹. فریاد
دمفرهنگ مترادف و متضاد۱. آن، ثانیه، حین، زمان، گاه، لحظه، لمحه، وقت، وقت، هنگام ۲. باد، هوا ۳. بخار، حرارت، دما، گرمی ۴. پف، ریح، نفخه ۵. دمش، نفس ۶. اجاق، کوره ۷. شهیق ۸. آه ۹. خون
فصلفرهنگ مترادف و متضاد۱. دوران، زمان، عهد، گاه، موسم، موعد، نوبت، وقت، هنگام ۲. انفصال، برش، تفکیک، جداسازی، جدایی ۳. باب، بخش، بند، ماده، مبحث، مقوله ≠ وصل
عهدفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیمان، شرط، قرار، میثاق ۲. قول، وعده ۳. وفا ۴. نذر ۵. ضمان ۶. اوقات، دور، دوره، روزگار، زمان، زمانه، عصر، فصل، گاه، موسم، وقت ۷. سوگند، قسم ۸. حفظ، نگهبانی