چرک کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. عفونیشدن، عفونت کردن ۲. کثیف کردن، چرکین کردن ≠ تمیز کردن ۳. کیسه کشیدن، چرکزدایی کردن، شوخ برگرفتن (از تن واندام)
سوزفرهنگ مترادف و متضاد۱. التهاب، حرارت، سوزش ۲. برد، سرما ۳. رشک، کینه ۴. اشتیاق، شور ۵. داغ، درد ۶. عشق