کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. رسم کردن، نقاشی کردن ۲. امتداددادن، کشش ۳. تحمل کردن، متحملشدن ۴. پیمودن، توزین کردن، وزن کردن ۵. دود کردن ۶. بردن، حمل کردن ۷. آشامیدن، نوشیدن
بر کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خارج کردن، درآوردن ۲. کشیدن ۳. سر دادن، برآوردن ۴. بالا بردن ۵. ترقی دادن، بلندمرتبه گردانیدن، ارتقا مقام دادن ۶. برگرفتن، کنار زدن ۷. برافراشتن، بلند کردن ۸
حرکت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جنبیدن، تکان خوردن، وول خوردن ≠ ساکنشدن ۲. کوچ کردن، کوچیدن، جابهجا شدن، نقلمکان کردن ≠ ماندن ۳. به راه افتادن، رهسپارشدن، عزیمت کردن ۴. فعال شدن، تحرکداشتن