طعنه زدنفرهنگ مترادف و متضادملامت کردن، سرزنش کردن، کنایه زدن، زخم زبان زدن، نیشوکنایه زدن، شماتت کردن ≠ تحسین کردن، ستایش کردن
طعنفرهنگ مترادف و متضاد۱. زخمزبان، سرزنش، طعنه، عیبجویی، کنایه، گوشه، ملامت ۲. عیب گفتن، سرزنش کردن، کنایه زدن ۳. نیزه زدن ۴. نیزهزنی
اشارهفرهنگ مترادف و متضاد۱. استعاره، اشارت، ایما، تلویح، رمز ۲. کنایه، گوشه ۳. علامت ۴. رای، نظر ۵. امر، حکم، دستور، فرمان