معنی کناره جویی

جست‌وجوی هم‌آوا

اجتناب، احتراز، اعتزال، دوری، دوریگزینی، کنارهگیری، گوشهگیری

پهلو، جانب، حاشیه، دامن، ساحل، طرف، کرانه، کران، گوشه، لبه

۱. کارآمد، موثر ۲. صاجبمقام ≠ بیکاره

تاوان، تقاص، جریمه، کفارت

۱. پهلو، جانب، ساحل، سو، ضلع، طرف، قبل، کران، کرانه، ور ۲. جفت، جنب، جوار، حاشیه، گوشه، مجاور ۳. آغوش، بر، بغل، پهلو ۴. پای، لب، لبه ۵. جدا، منفصل

سدر

۱. اعتزال، اعتکاف، دوری، عزلت، کنارهجویی ۲. استعفا، تقاعد

ابا، اجتناب، امساک، پرهیز، تحاشی، تحرز، تحفظ، حذر، حزم، خویشتنداری، دوری، کنارهجویی، گریز

حاشیه، کناره، لبه

ساحل، کرانه، کناره

۱. کرانه، کناره ۲. جانب، سو، سمت، طرف ۳. اقلیم، ناحیه، منطقه