بیتجربهفرهنگ مترادف و متضادتازهکار، خام، کمتجربه، مبتدی، ناآزموده، ناپخته، ناشی، نامجرب ≠ آزموده، آگاه، باتجربه، خبره، کارکشته، کهنهکار، مجرب
ناشیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیتجربه، تازهکار، کمتجربه، ناآزموده، نامجرب ۲. دراثر، متاثر، منتج ≠ آزموده
بچهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندکسال، خردسال، صغیر، طفل، فرزند، کمسال، کمسن، کودک، نابالغ، نارسیده، نوباوه، نوزاد ≠ کبیر ۲. جوان، بالغ ۳. مرد ۴. پیر ۵. همکار، همشاگردی، رفیق ۶. کمتجربه،
باهیبتفرهنگ مترادف و متضادباسطوت، باصولت، باوقار، بامهابت، جذبهدار، رزین، سنگین، متین ≠ کمجذبه، بیوقار