کلاًفرهنگ مترادف و متضادتمام، تماماً، جمعاً، جمله، جمیعاً، سراسر، کاملاً، مجموعاً، مطلقاً، همگی، همه، یکسر ≠ جزئاً
حسیبفرهنگ مترادف و متضاد۱. کافی ۲. محاسب ۳. والا گهر ≠ بدنژاد ۴. بزرگمنش، بزرگوار ۵. فاضل، باکمال ۶. دادوستد، معامله ۷. شمار، شماره