کشیکفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاسبخش، پاسدار، قراول، کشیکچی، نگاهبان، نگهبان ۲. پست، ۳. پاس، مراقبت، نگهبانی
کلکفرهنگ مترادف و متضاد۱. جهاز، زورق، قایق، کرجی ۲. حقه، حقهبازی، گول ۳. حقهباز، نیرنگباز ۴. بوف، بوم، جغد ۵. غوزه ۶. شوم، نامیمون، نامبارک ۷. آدر، نشتر، نیشتر ۸. پیزر ۹. دردسر، صداع
تعمیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. شمول، عمومیت، فراگیر، کلیت تخصیص ≠ تجوید ۲. فراگیر کردن، عمومیت دادن ≠ تخصیص