خودسری کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خیرهسری کردن، خودرایی کردن ۲. تمرد کردن، نافرمانی کردن، گستاخی کردن، عصیان ورزیدن، سرکشی کردن، طغیان کردن، نافرمانی کردن ۳. خودکامگی کردن، لجاجت به خرج دادن،
سرسختفرهنگ مترادف و متضاد۱. لجوج، کلهشق، خیرهسر ۲. مقاوم، پرطاقت، پایدار ۳. پرکار، پرتوان، پرطاقت، سختکوش ۴. بیباک، بیپرده، بیاحتیاط