خودسری کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خیرهسری کردن، خودرایی کردن ۲. تمرد کردن، نافرمانی کردن، گستاخی کردن، عصیان ورزیدن، سرکشی کردن، طغیان کردن، نافرمانی کردن ۳. خودکامگی کردن، لجاجت به خرج دادن،
راسفرهنگ مترادف و متضاد۱. سر، کله ۲. انتها، قله، نوک ۳. بالا، فوق تا، عدد، واحد ۴. بزرگ، رئیس، مهتر ≠ مرئوس