14 مدخل
ارسیدوزی، کفشدوزی، کفشسازی
شارلاتان، قلاش، کلاهبردار، گوشبر
احتشام، بزرگی، عظمت، کبریا، مهتری
زبانی، کلامی ≠ کتبی
شارلاتان، کلاش، کلاهبردار
سوءاستفادهچی، تلکهکن، کلاش
ارسیدوزی، چکمهدوز، کفاشی، کفشگری
۱. درسی، کلاسی ۲. قدیمی، کهن