40 مدخل
برزگر، برزیگر، حارث، دهقان، زارع، زراعتپیشه، فلاح، کشتکار، ورزکار
حرث، زراعت، زرع، فلاحت، کاشت، کشت
ارض، اقلیم، خطه، دیار، سرزمین، شهر، قلمرو، مرزوبوم، ملک، ملکت، مملکت، ولایت
۱. رایزن، مستشار، مشار، مشیر ۲. پیشکار
۱. برزگری، کشاورزی، فلاحت، کشتکاری، کشتگری ۲. کاشتن، کشت کردن، کشتن
۱. برزگر، دهقان، زارع، کشاورز ۲. شکارچی، صیاد، میرشکار ۳. بازجان، بازدار
۱. بذر، تخم، دانه ۲. زراعت، کاشت، کشاورزی، کشت
حارث، دهقان، رعیت، زارع، کشاورز، کشتگر ≠ ارباب
برزکار، برزگر، برزهگر، دهقان، زارع، فلاح، کشاورز، کشتکار، کشتگر ≠ ارباب