کانونفرهنگ مترادف و متضاد۱. انجمن، باشگاه، پاتوق، جمعیت، کلوب، لنگر، محفل، مرکز ۲. آتشدان ۳. روش، قاعده
نشاندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قراردادن، مقیم کردن، نهادن ۲. غرس کردن، کاشتن ۳. افراشتن ۴. خاموش کردن، دفع کردن، فرونشاندن ۵. نشانیدن ≠ کندن
خوار کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تحقیر کردن، اهانت کردن ۲. به ذلت کشاندن، ذلیل کردن ۳. بیقدر کردن، بیارزش کردن
مستاصل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درمانده کردن، ناتوان کردن، به استیصال کشاندن، عاجز کردن، بیچاره کردن ۲. نابود کردن، ریشهکن کردن