معنی کشان | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

آشیانه، بیت، خانه، سرا، عریش، کلبه، لانه، مقام، منزل

۱. کانسار، معدن ۲. سرچشمه، منشا، مرکز

ابله، احمق، خل، زودباور، کالوس، کالیو، کودن، مدمغ، نادان، ناقصالعقل ≠ عاقل

۱. آبراه، آبراهه، آبگذر، ترعه ۲. شبکه ۳. راه، طریق، مجرا

بهبیراهه کشاندن، گمراه کردن، از راه به در بردن

۱. بهابتذال کشاندن، بیارزش کردن، بیمحتوا کردن ۲. عامهپسند کردن، عوامپسند کردن

شرح و بسط دادن، به درازا کشاندن، مفصل گفتن

۱. دیوانه کردن، به جنون کشاندن ۲. شیدا کردن، شیفته کردن، شوریده کردن

۱. تحقیر کردن، اهانت کردن ۲. به ذلت کشاندن، ذلیل کردن ۳. بیقدر کردن، بیارزش کردن