127 مدخل
۱. خویشاوند، خویش، قوم ۲. آدم، بابا، تن، شخص، فرد، ۳. انیس، مونس ۴. همدم، یار
بیخریدار، بیرونق، بیمعامله، راکد ≠ پررونق
بیرواجی، بیرونقی، بیمعاملگی، رکود ≠ رونق
بیماری، درد، عارضه، مرض، ناخوشی، نقاهت ≠ سلامت
کسالتبار، کسالتزا، ملالتبار، ملالانگیز، ممل
خستگیآور، خستگیزا، کسالتآور، کسالتزا، ممل
کسب اطلاع کردن، جویا شدن، خبر پرسیدن، سراغ گرفتن ≠ خبر یافتن
کسبها، شغلها، پیشهها، حرفهها، مکسبها
اظهار کسالت، بیمارنمایی، ناخوشنمایی