21 مدخل
۱. تفحص کردن، جستجو کردن، کاوش کردن ۲. کندن، حفر کردن، ۳. کندوکاو کردن
انحراف، کژروی، گمراهی
اجارهبها، اجاره، حقالعمل، مزد، منفعت
اجارهدار، کرایهنشین، مستاجر ≠ موجر
اجاره، کرایه، اجارهبها
اجارهدار، اجارهنشین، کرایهنشین ≠ موجر
۱. استجاره، دربست، کرایه ۲. ربح، سود، منفعت
اجر، پاداش، پایمزد، حقالعمل، حقالقدم، دسترنج، دستمزد، کرایه، مزد